ریحانه جان 13 سال وهستی جانریحانه جان 13 سال وهستی جان، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

هستی شیرین زبون

عالی عالی عالی عالی

وای نه...بگو بی هوشم کنن...!!!!

وای نه...بگو بی هوشم کنن...!!!! تا از سفر برگشتم ( شیراز) بلافاصله برای ثبت نام ریحانه بانو اقدام کردم. طی تحقیقاتی که از سال پیش انجام داده بودم تصمیم داشتم ریحانه خانم رو مدرسه شهید جاجرودی بذارم. رفتم مدرسه و طی بیان درخواست , گفتن خارج از محدوده ای و نمی شه. بنده هم که از اون دسته از آدم هایی هستم که پای تصمیمم قاطعانه می ایستم , مدیر مدرسه مجاب شد و ریحانه خانم رو اسم نویسی کردیم.البته چادر و مغنه ای که ریحانه خانم پوشیده بود بی تاثیر نبود. برگه مدارک مورد نیاز رو هم گرفتیم و مطالعه کردیم و به گزینه کارت واکسن "تکمیل شده" رسیدیم... بعله ریحانه خانم که مثل مرگ از آمپول می ترسه و رضازاده باید بیاد بگیردش تا ...
26 خرداد 1393

ریحانه بی دندون افتاد تو قندون....

ریحانه بی دندون افتاد تو قندون ریحانه بانو تو این هفته دوتا از دندون های شیریش رو از دست داد. اولی رو تا از سفر شیراز برگشتیم, یعنی جمعه 15 خرداد 93 ساعت 21:27 و دومی رو یک شنبه 17 خرداد 93 ساعت 22:14 نمی دونم چرا افتادن دندون های ریحانه اینقدر برام شیرین بود و حس خوبی بهم می داد. من که حسابی خوشحال بودم و از من خوشحال تر هستی بود. و از اون خوشحال تر و هیجان زده تر خود ریحانه بانو بود. نمی دونی چه کار می کرد , بالا پایین می پرید و از انتهای گلو ذوق می کرد. هی دندونش رو نگاه می کرد و هی جای افتاده دندون روی لثه هاش. کلی هم احساس غرور می کرد که از دهنش خون می یاد... عکس هم گرفتم که سر فرصت بذارم...
26 خرداد 1393
1